درباره

۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

در جمهوری اسلامی، اعدام یعنی تروریسم





  وقتی همه ما به چشم دیدیم این حکومت وحشی پس از اعتراضات به کودتای انتخاباتی چگونه در برابر دوربین های موبایل با وحشی گری تمام ایرانیان را به خاک و خون کشید.
  وقتی از زمانی که این حکومت تروریست شماری از معترضان به کودتای انتخاباتی را با اتهام محاربه اعدام نمود مدت زیادی نمی گذرد. هنگامی که سال پیش در همین روزها پس از کشتار عاشورا چندین نفر از معترضان زندانی را با برگزاری دادگاهی فرمایشی به اعدام محکوم نمود.

چگونه می توانم اتهامات سنگینی را که این رژیم برای سرکوب مخالفانش به زندانیان وارد می کند باور کنم. چگونه می توانم ادعاهای بی پایه و اساسی چون محاربه، جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی و .. را که در جمهوری اسلامی تنها ابزار و توجیهی برای حذف و اعدام مخالفان است باور کنم.


در این جمهوری تروریستی اسلامی هر نوع حکم اعدامی از دید من بی اعتبار و بی پایه و مردود است.
  در حکومتی که هیچ نشانی از عدالت نیست و "داد" گاهی وجود ندارد و بیداد سراسر ارکان این حکومت را در بر گرفته، هر نوع اعدامی مساوی و برابر با "ترور" است.

  
  همه حاکمان و دست اندرکاران این حکومت، از رهبر خودخوانده تا زیردستانش همگی در برابر این "تروریسم دولتی" مخالفان مسئول هستند و باید پاسخگو باشند.

خامنه ای به عنوان فرمانده کل قوا، مسئول جان تک تک انسانهایی است که خونشان بدست سپاه و بسیج در خیابانها بر زمین ریخته شد. او و آملی لاریجانی، گماشته اش در قوه قضاییه، مسئول یک یک اعدامهایی هستند که در سیاهچالهای این رژیم انجام می گیرد.



رژیمی که در خیابان با سلاح جنگی معترضان را می کشد و در زندان با طناب دار آنها را اعدام می کند و  تصور می کند که با بستن اتهامات سنگین می تواند این جنایت ها را پذیرفتنی جلوه دهد، باید بداند که هیچ یک از این اعدامها و جانهایی که به ناحق گرفته شد از یاد نخواهد رفت و همگی در حافظه تاریخ ثبت می گردد.

   روزی که کاخ ستم ضحاک فرو پاشید، او و همدستانش باید برای هر جنایتی که مرتکب شده اند پاسخگو باشند و به سزای جنایت های خود برسند.