درباره

۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

عصر سرنگونی دیکتاتورها





   یکی از پیامدهای جنگ سرد پایه گذاری تکنولوژی ارتباطی ای بود که بعد ها جهان را تکان داد. سیستمی که ارتش آمریکا برای حفاظت از اطلاعات از طریق پراکنده نمودن آنها در صورت وقوع حمله اتمی شوروی ابداع نموده بود.
فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد موجب عمومی شدن این تکنولوژی و ظهور اینترنت گردید.
   اگر در قرن بیستم، این خطر کمونیسم و دیکتاتوری بود که جهان را تهدید می کرد، امروز در قرن بیست و یکم، این انفجار اطلاعات و رسانه ای به نام اینترنت است که دیکتاتوری های باقی مانده از قرن پیش را تهدید می نماید.



    امروزه، در نقطه اوج تکنولوژی های ارتباطی و رسانه ای، دیگر سانسور معنایی ندارد و نمی توان جلوی انتشار اطلاعات را گرفت.
دیگر دوره ی رسانه های قابل کنترل به سر آمده است. وقتی می توان تنها با چند کلیک ساده به هر نوع اطلاعاتی از منبع مستقیم و بی واسطه اش دسترسی یافت، بستن روزنامه ها، پخش اخبار دروغ از رادیو و تلویزیون از طرف حکومتهای دیکتاتور تنها یک خود فریبی است و این تصور چنین حکومتهایی که گمان می کنند با سانسور فیزیکی می توانند مردم کشورهای شان را در بی خبری نگه دارند توهمی نیست.



      هر چه بیشتر سپری می شود، جریان آزاد اطلاعات، تعارض و شکاف های میان بدنه ی جامعه و حکومتهای خودکامه را گسترده تر و شدید تر نموده و با افزایش تعارض و کاهش مشروعیت چنین حکومتهایی کار بر آنها دشوارتر و سخت تر می گردد و آنها برای حفظ وضع موجود و بقای خود ناچارند روز به روز هزینه های بیشتری بپردازند و به صورت آشکارتری با مخالفان خود برخورد نمایند.
   این برخورد آشکار و علنی، خود موجب نمایان تر شدن و تشدید تعارض میان جامعه و حکومت می گردد و روند سرنگونی دیکتاتورها را تند تر می نماید.



       اگر با فروپاشی شوروی، کمونیسم برای همیشه دفن شد، با ظهور اینترنت و گسترش اطلاعات، فروپاشی و زوال دیکتاتوریها و حکومتهای خودکامه آهنگ سریع تری به خود گرفته است و دیگر مفهومی به نام "دیکتاتوری پایدار" وجود خارجی نخواهد داشت.
امروز در هر نقطه ای از جهان که اینترنت نفوذ نموده است، حکومتهای دیکتاتوری با پایه های لرزان خود همواره در معرض سقوط قرار دارند.

    در عصر جدید پس از سرنگونی کمونیسم، این نوبت دیکتاتوری ها است که سرنگون گردند و جامعه جهانی در آینده ای نه چندان دور به سطحی از رشد سیاسی خواهد رسید که در هیچ نقطه ای از جهان حکومتهای دیکتاتور پذیرفته نخواهند شد و قادر به حیات نخواهند بود.

۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

رهبر (ولی فقیه)، سرچشمه دیکتاتوری جمهوری اسلامی





اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی/ "وظايف‏ و اختيارات‏ رهبر:
   1 - تعيين‏ سياستهای كلي‏ نظام‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ پس‏ از مشورت‏ با مجمع  
     تشخيص‏ مصلحت‏ نظام‏.
   2 - نظارت‏ بر حسن‏ اجراي‏ سياستهاي‏ كلي‏ نظام‏.
   3 - فرمان‏ همه‏ پرسي‏.
   4 - فرماندهي‏ كل‏ نيروهاي‏ مسلح‏.
   5 - اعلان‏ جنگ‏ و صلح‏ و بسيج‏ نيروها‏.
   6 - نصب‏ و عزل‏ و قبول‏ استعفاء‏ : الف‏ - فقه‏ هاي‏ شوراي‏ نگهبان‏. ب‏ -   
   عاليترين‏  مقام‏ قوه‏ قضاييه‏. ج‏ - رييس‏ سازمان‏ صدا و سيماي‏   جمهوري‏ اسلامي‏ 
   ايران‏. د - ريييس‏ ستاد مشترك‏. ه‏ - فرمانده‏ كل‏ سپاه‏ پاسداران‏ انقلاب‏ اسلامي‏. و - 
   فرماندهان‏ عالي‏ نيروهاي‏ نظامي‏ و انتظامي‏.
   7 - حل‏ اختلاف‏ و تنظيم‏ روابط قواي‏ سه‏ گانه‏.
   8 - حل‏ معضلات‏ نظام‏ كه‏ از طرق‏ عادي‏ قابل‏ حل‏ نيست‏، از طريق‏ مجمع 
    تشخيص‏ مصلحت‏ نظام‏.
   9 - امضا حكم‏ رياست‏ جمهوري‏ پس‏ از انتخاب‏ مردم‏ صلاحيت‏ داوطلبان‏ رياست‏ 
    جمهوري‏ از جهت‏ دارا بودن‏ شرايطي‏ كه‏ در اين‏ قانون‏  مي‏ آيد، بايد قبل‏ از 
    انتخابات‏ به‏ تاييد شوراي‏ نگهبان‏ و در دوره‏ اول‏ به‏ تاييد رهبري‏ برسد.
   10 - عزل‏ رييس‏ جمهور با در نظر گرفتن‏ مصالح‏ كشور پس‏ از حكم‏ ديوان‏ عالي‏
  كشور به‏ تخلف‏ وي‏ از وظايف‏ قانوني‏، يا راي‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ به‏ عدم‏   كفايت‏  وي‏ بر اساس‏ اصل‏ هشتاد و نهم‏.
   11 - عفو يا تخفيف‏ مجازات‏ محكومين‏ در حدود موازين‏ اسلامي‏ پس‏ از پيشنهاد  
  رييس‏ قوه‏ قضاييه‏. رهبر مي‏ تواند بعضي‏ از وظايف‏ و اختيارات‏ خود را به‏   شخص‏ ديگري‏ تفويض‏ كند."

** توضیحات:
  - عبارت "فرماندهان‏ عالي‏ نيروهاي‏ نظامي‏ و انتظامي" به نیروهای دیگر غیر از سپاه اشاره دارد.

  - چون رئیس قوه قضاییه توسط رهبر منصوب می شود، علاوه بر فقهای شورای نگهبان، حقوقدانان آن هم که با معرفی رئیس قوه قضاییه و رای مجلس تعیین می شوند، در اصل توسط رهبر منصوب می شوند.

  - چون تایید صلاحیت کاندیداهای مجلس خبرگان و نظارت بر انتخابات آن بر عهده شورای نگهبان است، اعضای مجلس خبرگان نیز که باید بر عملکرد رهبر نظارت داشته باشند، به طور غیر مستقیم توسط رهبر انتخاب می شوند.

  - طبق اصل 177 قانون اساسی که در سال 1368 به آن اضافه شد، علاوه بر همه پرسی، بازنگری در قانون اساسی نیز تنها می تواند با مجوز رهبر و پس از تایید تغییرات مورد نظر توسط او، به رفراندوم گذاشته شود.

منبع: قانون اساسی جمهوری اسلامی

۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

ملت، سرنگونی نظام را می خواهد



"الشعب، یُـرید، اِسقاط النظام"   شعاری که مستقیما حکومت را هدف قرار می دهد.

    این شعاری بود که از تونس آغاز شد و دیکتاتوری بن علی را سرنگون کرد و پس از آن به مصر رسید و مبارک را نیز به سرنوشت او دچار کرد و امروز در سراسر خاورمیانه، پر دیکتاتور ترین منطقه جهان، طنین انداز شده است.  در بحرین، یمن، اردن، سوریه و لیبی مردم کشورهای عربی این شعار را در خیابانها بر علیه دیکتاتورها و پادشاهان کشورهای خود فریاد می زنند.


    در ایران نیز دیکتاتور خونخواری چون خامنه ای بر سر کار است که از سال 68 پس از مرگ خمینی بر تخت خلافت تکیه زده است.  او در این بیست سال هر گاه که دیکتاتوری خود را در معرض خطر دیده، خون مردمان این سرزمین را بر زمین ریخته است. در این دو دهه، با گذشت هر سال از خلافت او دیکتاتوری اش شدیدتر و محدودیت های سیاسی، اجتماعی، سانسور، خفقان و سرکوب در جامعه ایران بیشتر شده است.

    این دیکتاتور در فرصتهای مختلفی که برای اصلاح نظام در جهت خواستهای مردم وجود داشته، نه تنها از این فرصتها استفاده نکرده بلکه با تشدید فضای سرکوب و خفقان بر موضع خود اصرار نموده است. در سال پیش دیکتاتوری او به نقطه اوج خود رسید و آخرین حلقه های زنجیره دیکتاتوری اش نیز تکمیل شد.

     امروز، پس از ریختن خون اینهمه بیگناه، و در حالی که کوچکترین نشانه ای از تمایل و تصمیم برای گفتگو و اصلاح ساختار حکومتی به چشم نمی خورد، خامنه ای وضعیت را به نقطه ای رسانده است که هیچ اصلاحی جز سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی قابل انجام نیست.
امروز، ملت سرنگونی نظام را می خواهد.

۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

اعلامیه، موثر ترین راه اطلاع رسانی در اعتراضات ضد حکومتی




امروز در عصر انفجار اطلاعات و وجود ابزارهای ارتباطی متنوع و سریع، این امکان فراهم شده است تا بتوان همزمان با وقوع یک رویداد، از آن مطلع شد.
اما برای فعالیت های اعتراضی سیاسی به ابزارهایی نیاز است که در آن امکان ارتباط شخص به شخص و دو طرفه وجود داشته باشد و هزینه آن نیز نسبتا کم باشد، مانند اینترنت و تلفن همراه، از طریق فرستادن پیامک.

    در مورد تلفن همراه، امکان ردیابی موقعیت و فیلتر نمودن پیامک ها و حذف پیامک های شامل کلمات خاص وجود دارد، اما در مورد اینترنت با توجه به عدم امکان شناسایی هویت و موقعیت جغرافیای افراد (در صورت استفاده از فیلتر شکن)، قابلیت ایفای نقش موثری بعنوان ابزار ارتباطی و اطلاع رسانی در اعتراضات سیاسی را دارد.

   اما این ابزار هم نقایص خاص خود را دارد.  مهم ترین نقص آن نیاز به فراهم بودن شرایط اولیه ای برای استفاده از آن است.
به طور مثال اگر کسی بخواهد در داخل ایران، برای بدست آوردن اطلاعات مخالف حکومت به اینترنت دسترسی یابد،  ابتدا باید وسیله لازم برای اتصال به اینترنت،کامپیوتر یا لپ تاپ را در اختیار داشته باشد. (بدلیل درصد بسیار کم کاربران اینترنت موبایل، این وسیله در نظر گرفته نشده است). سپس باید به یک خط اینترنت با سرعت مناسب دسترسی داشته باشد، و بدلیل سرعت بسیار کم خطوط تلفنی، دست کم باید منطقه جغرافیایی مورد نظر از سرویس اینترنت پر سرعت پشتیبانی نماید.
      این سرویس هم اکنون در اکثر شهرهای با جمعیت متوسط وجود دارد ولی هنوز هم مناطق زیادی هستند که زیر پوشش آن قرار ندارند.
در مرحله بعد، فرد باید به دانش اولیه استفاده از کامپیوتر و اینترنت مسلط بوده و با توجه به فیلتر بودن سایتهای مخالف حکومت، به یک فیلتر شکن مطمئن و نحوه استفاده از آن دسترسی داشته باشد.  حتی با فراهم بودن پیش شرطهای گفته شده، بسیاری از افراد بدلیل مشغله فکری و کاری و یا عدم آشنایی با سایتهایی که اخبار فعالیت های اعتراضی مخالف حکومت را پوشش می دهند، نمی توانند به موقع از این اخبار مطلع گردند.

    اگر در هر یک از شرایط گفته شده، درصدی از جمعیت جامعه را کم نماییم، در مجموع درصد قابل توجهی از افراد جامعه که بیشتر آنها هم در طبقه متوسط به پایین قرار دارند، امکان دستیابی به اطلاعات از طریق اینترنت را نخواهند داشت.



 اینجاست که تاثیر و کارایی  "اعلامیه" به عنوان روشی قدیمی ولی کارآمد مشخص می گردد.
      این روش چون هیچ یک از محدودیت ها و پیش نیاز های اینترنت را ندارد، در هر زمان،حتی در هنگام قطع کامل اینترنت، و هر موقعیتی و هر منطقه جغرافیایی قابل استفاده است. تنها پیش شرط استفاده از آن داشتن سواد خواندن و نوشتن است و برای دسترسی به آن نیازی به پرداخت هزینه ای نیست. بعلاوه چون اعلامیه ها در مکانهایی نصب می شوند که معمولا در معرض دید و عبور مردم قرار دارند، حتی کسانی هم که قصد مطالعه آن را نداشته باشند با مشاهده آن نا خود آگاه به سوی آن جذب می گردند.


     مزیت متمایز و بزرگی که انتشار اعلامیه نسبت به اینترنت دارد، فیزیکی و واقعی بودن آن است، بر خلاف اینترنت که مجازی بوده و هیچ نمود بیرونی ندارد. یک اعلامیه کاغذی، در محیط واقعی و غیر مجازی قابل مشاهده است و به این ترتیب فضای اعتراضی را به صورتی ملموس و قابل حس به درون جامعه تزریق می نماید.

       تاثیر روانی پخش و نصب اعلامیه ها بر محیط جامعه، بسیار قابل توجه است. و بعنوان یک فعالیت زیر زمینی که نتیجه بیرونی تولید می کند بسیار کارآمد است. از طرفی این کار در صورتی که در حجم گسترده انجام گیرد، چالش جدیدی را پیش روی نیروهای سرکوب حکومت قرار خواهد داد و بخشی از نیرو و انرژی آنها را صرف یافتن و از میان بردن اعلامیه ها خواهد نمود.


  به این ترتیب این روش اطلاع رسانی تقریبا بی خطر و بسیار موثر، می تواند در روزهای غیر راهپیمایی و برای اطلاع رسانی موارد مختلفی چون  زمان راهپیمایی ها، متن بیانیه ها، و افشاگری در مورد رفتار حکومت مورد استفاده قرار گیرد و نماد و نشانه ای از تداوم حضور خیابانی جنبش سبز حتی در روزهای غیر راهپیمایی باشد. بدون اینکه هزینه زیادی را بر جنبش تحمیل نماید.

جمهوری اسلامی، تنها دیکتاتوری مذهبی در جهان




شاید به نظر عجیب برسد، ولی با نگاهی به حکومتهای دیکتاتوری موجود در جهان مشاهده می شود که هیچ یک از آنها مانند جمهوری اسلامی از دین بعنوان ابزاری برای بقای دیکتاتوری خود استفاده نمی کنند.

   از دیکتاتوری کمونیستی کره شمالی و در مورد کشورهای اسلامی دیکتاتوری پادشاهی عربستان- محل ظهور دین اسلام- تا دیکتاتوری نظامی لیبی یا دیکتاتوری سیاسی سوریه هیچ کدام خود را نماینده خدا بر روی زمین، یا حکومتی الهی نمی دانند و برای ایجاد مشروعیت، از دین سوء استفاده نمی کنند.
    حتی ملک عبدالله، پادشاه خودکامه ی عربستان با آنکه خود را "خادم حرمین شریفین" می خواند، ولی هرگز برای سرپوش گذاشتن بر مشکلاتش به الله و دین متوسل نمی شود و در ساختار حکومتی اش عالمان دینی و مفتی ها جایی ندارند.

      برعکس، در جمهوری اسلامی، مهم ترین و با نفوذ ترین مقام از نظر سیاسی و نظامی، ولی فقیه است که مشروعیت و دلیل وجودی خود را مستقیما از مذهب می گیرد و مقامات مهم سیاسی طبق سنتی نا نوشته، در انحصار آخوندها است.
  در این دیکتاتوری، ولی فقیه یا رهبر، صراحتا خود را نایب امام زمان، نماینده خدا بر روی زمین و ولایت خود را همان ولایت رسول الله می داند و بارها بر آن تاکید می کند. این دیکتاتور خودکامه ی مذهبی و مادام العمر، به بهانه های مختلف از مذهب برای طبیعی و مشروع جلوه دادن دیکتاتوری خود سوء استفاده می نماید.

ولی فقیه، از طریق شورای نگهبان منصوب خود، که شامل 6 "فقیه" و 6 حقوقدان است، در "کلیه ی مراحل انتخابات"، از مرحله ی معرفی کاندیداها تا مرحله ی برگزاری و شمارش آرا، مستقیما اعمال نفوذ و دخالت می نماید.
   دستگاه قضایی که باید دادخواه مردم و دادستان آنها باشد مستقیما زیر نظر او اداره می شود و رئیس قوه ی قضاییه یک فقیه است که او آنرا منصوب می نماید.
و برای آخوندها "دادگاه ویژه ی روحانیت" تشکیل شده تا فساد آخوندها هرگز به جامعه درز نکند.
  فرماندهان کلیه ی نیروهای نظامی شامل ارتش، سپاه و نیروی انتظامی مستقیما توسط او تعیین می شوند.
تنها رسانه ی رادیو تلویزیونی رسمی کشور که با بودجه ای هنگفت اداره می شود و باید نظرات مردم را بازتاب دهد، مستقیما زیر نظر او اداره می شود و تنها دیدگاه های او را انتشار می دهد.

این دیکتاتور خودکامه، وقاحت را حتی بحدی رسانده است که برگزاری همه پرسی هم به شرط تایید او، امکان پذیر است و اختیارات فرا قانونی ای هم مانند "حکم حکومتی" و "فصل الخطاب" بودن برای خود قائل شده است.
  نماز جمعه و انتصاب امامان جمعه در همه ی شهرها مستقیما با نظر او انجام می گیرد و از این نظر حتی دین مردم نیز در انحصار او است و مسجد و نماز جمعه هم به تریبون دیکتاتوری تبدیل شده است.


    حال با وجود چنین اختیارات گسترده و فرا قانونی ای در دست یک فرد، و بدون وجود "هیچ" مکانیزمی برای مورد سوال قرار دادن و پاسخگویی او به مردم، آیا انتظاری جز یک دیکتاتوری و فساد مطلق از این مقام و چنین حکومتی  می توان داشت؟

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

چرا خامنه ای که از انقلاب مردم مصر به زبان عربی حمایت کرد، در برابر انقلاب مردم بحرین و کشتار شیعیان آنجا سکوت کرده است؟



   آیا همین خامنه ای نبود که در نماز جمعه ی 15 بهمن و در حالی که حدود یک هفته از اعتراضات مردم مصر بر ضد دیکتاتوری حسنی مبارک می گذشت، در یک خطبه ی کامل و به زبان عربی با مردم مصر سخن گفت و خود را حامی انقلاب آنها بر ضد رژیم مبارک نشان داد؟ 

  اگر این دیکتاتور، واقعا از انقلاب مردم کشورهای عربی حمایت می کند، چرا با وجود گذشت چندین روز از اعتراضات مردم بحرین بر ضد پادشاهی خودکامه ی آنجا که از دوشنبه 25 بهمن آغاز شده است و با وجود برخورد وحشیانه پادشاه سنی بحرین و ارتشش با مردم اکثرا شیعه ی آن کشور، هیچ واکنشی به آن نشان نداده است.

    چرا این دیکتاتور حتی به ادعا های مذهبی خود هم پایبند نیست و اینچنین در برابر کشتار شیعیان در همسایگی ایران سکوت کرده است.

   این کار او، نه تنها مهر تایید دیگری بر دو رویی و برخورد دوگانه ی او است بلکه بار دیگر دروغین بودن ادعاهای مذهبی او و استفاده ی ابزاری او از دین برای بقای دیکتاتوری اش را اثبات می نماید.

یک شنبه، هفتم شهدای 25 بهمن، فرصتی برای حمایت از رهبران جنبش سبز


    برگزاری راهپیمایی با شکوه 25 بهمن که با وحشی گری و سرکوب شدید مزدوران خامنه ای همراه بود و به شهادت دو تن از جوانان معترض منجر شد، مهر تاییدی بود بر دورویی و ادعاهای دروغین خامنه ای و بازتاب رسانه ای وسیع آن در خارج از کشور، همه ی نقشه های او را در بهره برداری از اعتراضات مصر و تونس نقش بر آب نمود.
   این هزینه آنچنان بر جمهوری اسلامی سنگین بود که بلافاصله خامنه ای دستور به جریان افتادن پرونده ی دستگیری رهبران جنبش را صادر نمود.
 
     یکی از کثیف ترین رفتارهای دیکتاتوری خامنه ای پس از برخورد وحشیانه با راهپیمایی روز دوشنبه، به گروگان گرفتن پیکر شهیدان 25 بهمن و تشییع آنها بدست مزدوران لباس شخصی اش بود.
    این شهیدان در مظلومیت شدید و در فضایی به شدت امنیتی بر روی دستان مزدوران خامنه ای تشییع شدند. در حالی که خون آنها به دست همین مزدوران و در راه "آزادی" بر زمین ریخته شد.

  مراسم هفتم شهدای 25 بهمن در روز یکشنبه، فرصتی است تا جنبش سبز پیکر این شهیدان را از قاتلانشان باز پس گیرد و آنگونه که شایسته ی یک شهید راه آزادی است با آنها وداع نموده و بر ادامه راهشان تاکید نماید.


    همچنین در شرایط حساس امروز که رهبران جنبش عملا در محاصره ی مزدوران حکومت قرار دارند و کلیه راههای ارتباطی آنها با مردم قطع شده است و هر لحظه احتمال دستگیری آنها می رود، مشارکت گسترده در این راهپیمایی می تواند با نمایش میزان حمایت جنبش سبز از رهبرانش، عاملی بازدارنده در عملی شدن سناریوی دستگیری رهبران جنبش باشد.

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

نباید اجازه دهیم با تشییع پیکر شهید جنبش سبز بدست قاتلان او، سناریوی دستگیری رهبران جنبش کلید بخورد



پس از مشاهده حجم غیر منتظره تظاهرات 25 بهمن، و بدنبال شهادت صانع ژاله دانشجوی کرد سنی دانشکده ی هنر دانشگاه تهران که در هنگام تظاهرات دانشجویان و برخورد مسلحانه مزدوران خامنه ای با آن تظاهرات اتفاق افتاد. حکومت دروغ بلافاصله سناریوی جدیدی را طراحی کرد تا پیش از بالا گرفتن اعتراضات، رهبران جنبش را دستگیر نماید.

 پرده ی اول این سناریو شعارهای نمایشی نمایندگان خامنه ای در مجلس و پخش آن از تلویزیون جمهوری اسلامی بودر

مرحله بعد مصادره و بهره برداری از شهید جنبش سبز به سود حکومت است. که قرار است در مراسم تشییع پیکر شهید صانع در روز چهارشنبه صورت گیرد. به این ترتیب که در صورت غیبت جنبش سبز در این مراسم، مزدوران حکومت شعارهایی همانند آنچه در مجلس گفته شد بر ضد رهبران جنبش سر خواهند داد و به احتمال زیاد چند تن از همان نماینده ها در مراسم روز چهارشنبه شرکت خواهند داشت و تلاش خواهد شد با شبیه سازی رفتاری که در 9 دی و پس از کشتار روز عاشورا انجام دادند، اینبار رهبران جنبش را دستگیر نمایند.

به همین دلیل حضور جنبش سبز در مراسم روز چهارشنبه بسیار حیاتی است و نقش تعیین کننده ای در جهت گیری ادامه اعتراضات جنبش خواهد داشت.

چهارشنبه 9:30 صبح از مقابل دانشکده هنر دانشگاه تهران.